امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Ice Skate

    ˈaɪsˈskeɪt aɪsskeɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      ice-skated

    • سوم‌شخص مفرد:

      ice-skates

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): ice-skate

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    ice skate, کفش اسکی روی یخ، اسکیت اسکی روی یخ
    ورزش کفش اسکی روی یخ، اسکیت اسکی روی یخ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - My ice skates are old and worn out, I think it's time for a new pair.
    - کفش اسکی روی یخ من قدیمی و فرسوده شده است؛ فکر می‌کنم وقت آن رسیده است که یک جفت جدید بخرم.
    - I slipped and fell on the ice because I forgot to put on my ice skates.
    - سر خوردم و روی یخ افتادم چون یادم رفت اسکیت‌های اسکیت روی یخ خودم را بپوشم.
    verb - intransitive
    ورزش اسکیت کردن روی یخ، یخ‌اسکی کردن (با کفش مخصوص)
    - She loves to ice-skate in her spare time.
    - او عاشق اسکیت روی یخ در اوقات فراغت خود است.
    - The children were excited to ice-skate for the first time.
    - بچه‌ها از اولین بار یخ‌اسکی کردن هیجان‌زده بودند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت ice skate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ice skate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ice-skate-2

    لغات نزدیک ice skate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند