با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Iceberg

ˈaɪsbɜrːɡ ˈaɪsbɜːɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    icebergs

معنی

noun countable
توده یخ غلتان، کوه یخ شناور، توده یخ شناور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد iceberg

  1. noun Lettuce with crisp tightly packed light-green leaves in a firm head
    Synonyms: berg, ice-sheet, ice-field, floe, snowberg, icecap, ice-shelf, crisphead lettuce, ice-pack, ice mass, growler, iceberg-lettuce

ارجاع به لغت iceberg

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «iceberg» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/iceberg

لغات نزدیک iceberg

پیشنهاد بهبود معانی