امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Icing

ˈaɪsɪŋ ˈaɪsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    iced
  • شکل سوم:

    iced
  • سوم‌شخص مفرد:

    ices

معنی‌ها

noun
شکر و تخم‌مرغ روی شیرینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun
یخ‌زنی، یخ‌پوشه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد icing

  1. noun frosting
    Synonyms: cream, glacé, glaze, ornamentation, sugar paste, topping, trimming

ارجاع به لغت icing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «icing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/icing

لغات نزدیک icing

پیشنهاد بهبود معانی