امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Iconography

    ˌaɪkəˈnɑːɡrəfi ˌaɪkəˈnɒɡrəfi
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      iconographies

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    هنر شمایل‌نگاری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - William Blake's iconography
    - شمایل‌نگاری ویلیام بلیک
    - The book explores the evolution of iconography in modern art.
    - این کتاب به بررسی تحول شمایل‌نگاری در هنر مدرن می‌پردازد.
    noun uncountable
    هنر پیکر‌نگاری
    - Hindu iconography
    - پیکر‌نگاری هندوان
    - The artist's work is rich in iconography, reflecting his personal beliefs.
    - آثار این هنرمند سرشار از پیکر‌نگاری است که نشان‌دهنده‌ی اعتقادات شخصی اوست.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت iconography

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «iconography» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/iconography

    لغات نزدیک iconography

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند