با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Idol

ˈaɪdl ˈaɪdl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    idols

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
چهره‌ی محبوب، قهرمان، ستاره، الگو
- The young singer dreamed of becoming a idol one day.
- خواننده‌ی جوان آرزو داشت روزی تبدیل به یک چهره‌ی محبوب شود.
- This actor is now the idol of the young people.
- این هنرپیشه اکنون قهرمان جوانان است.
noun countable C2
دین بت، معبود، صنم، خدای دروغین
- They worshipped wooden idols.
- آنان بت‌های چوبی را می‌پرستیدند.
- My grandmother has an idol of Lord Krishna in her prayer room.
- مادربزرگ من بت لرد کریشنا را در اتاق عبادتش دارد.
noun countable
لاف‌زن، دغل‌باز، دروغ‌گو
- The man claiming to be a doctor was revealed to be an idol.
- مردی که ادعا می کرد پزشک است, معلوم شد که یک دروغ‌گو است.
- She realized too late that her favorite celebrity was nothing more than an idol.
- او خیلی دیر متوجه شد که سلبریتی مورد علاقه‌اش چیزی بیش‌ از یک دغل‌باز نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد idol

  1. noun person greatly admired
    Synonyms: beloved, darling, dear, deity, desire, eidolon, false god, favorite, fetish, god, goddess, golden calf, graven image, hero, icon, image, inamorata, pagan symbol, simulacrum, superstar

ارجاع به لغت idol

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «idol» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/idol

لغات نزدیک idol

پیشنهاد بهبود معانی