امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Idyllic

aɪˈdɪlɪk ɪˈdɪlɪk / / aɪ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
باصفا، صاف‌وساده، آرام، دنج، دلپذیر، خوش‌منظره، ایده‌آل، زیبا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The idyllic garden was filled with colorful flowers and chirping birds.
- باغ زیبا از گل‌های رنگارنگ و پرندگانی که چهچهه می‌زدند پر شده بود.
- The idyllic beach was the ideal spot for a romantic picnic at sunset.
- ساحل دنج مکانی برای یک پیک‌نیک عاشقانه در غروب آفتاب بود.
adjective
آرامش‌بخش، شادی‌بخش، نشاط‌آور
- The idyllic scene of children playing in the park brought a smile to everyone's face.
- منظره‌ی نشاط‌آور بازی کودکان در پارک لبخند را بر لبان همه نشاند.
- The idyllic countryside was the perfect setting for a relaxing weekend getaway.
- حومه‌ی شهر آرامش‌بخش محیطی عالی برای استراحت آخرهفته بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد idyllic

  1. adjective perfect; extremely pleasant
    Synonyms:
    arcadian bucolic charming comfortable halcyon heavenly ideal idealized out-of-this-world pastoral peaceful picturesque pleasing rustic unspoiled
    Antonyms:
    bad disagreeble flawed imperfect

ارجاع به لغت idyllic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «idyllic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/idyllic

لغات نزدیک idyllic

پیشنهاد بهبود معانی