امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Immediacy

ɪˈmiːdiəsi ɪˈmiːdiəsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بی‌درنگی، فوریت، بی‌واسطگی، بی‌فاصلگی، مستقیم و بی‌واسطه بودن، آگاهی، حضور ذهن، بدیهی، قرب جواز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد immediacy

  1. noun Immediate intuitive awareness
    Synonyms:
    immediate apprehension
  1. noun The quickness of action or occurrence
    Synonyms:
    immediateness instantaneousness instancy
  1. noun Lack of an intervening or mediating agency
    Synonyms:
    immediateness
    Antonyms:
    mediacy

ارجاع به لغت immediacy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immediacy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/immediacy

لغات نزدیک immediacy

پیشنهاد بهبود معانی