با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Imperturbability

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
آرامش، خونسردی، توانایی حفظ آرامش، تشویش‌ناپذیری، توانایی حفظ خونسردی، ملایمت
- The imperturbability of the yoga instructor was impressive.
- آرامش مربی یوگا تحسین‌برانگیز بود.
- Her imperturbability in the face of criticism showed her strength of character.
- خونسردی او در مواجهه با انتقاد قدرت شخصیتش را نشان می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد imperturbability

  1. noun A stable, calm state of the emotions
    Synonyms: coolness, imperturbableness, aplomb, balance, collectedness, composure, equanimity, nonchalance, poise, sang-froid, self-possession, unflappability, cool

ارجاع به لغت imperturbability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imperturbability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/imperturbability

لغات نزدیک imperturbability

پیشنهاد بهبود معانی