امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Implacability

ɪmˌplækəˈbɪlɪtɪ ɪmˌplækəˈbɪlɪtɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
نرم‌نشدنی، سنگدل، آرام‌نشدنی، تسکین‌ناپذیری، کینه‌توزی، سختی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد implacability

  1. noun The quality or state of being stubbornly inflexible
    Synonyms:
    inexorability mercilessness die-hardism grimness implacableness incompliance incompliancy inexorableness inflexibility inflexibleness intransigence rancor intransigency obduracy obdurateness relentlessness remorselessness revengefulness rigidity rigidness stubbornness

ارجاع به لغت implacability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «implacability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/implacability

لغات نزدیک implacability

پیشنهاد بهبود معانی