امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Implicate

ˈɪmplɪkeɪt ˈɪmplɪkeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    implicated
  • شکل سوم:

    implicated
  • سوم‌شخص مفرد:

    implicates
  • وجه وصفی حال:

    implicating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
متهم کردن، شریک جرم دانستن، دست داشتن، دخیل کردن، مشمول کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His suspicious behavior implicates him in the conspiracy.
- رفتار مشکوکش او را در توطئه دخیل می‌کند.
- He too was heavily implicated in the plan for a coup d'etat.
- او هم زیاد در نقشه‌ی کودتا دست داشت.
- The fingerprints on the weapon implicate her in the murder.
- اثر انگشت روی اسلحه او را در قتل متهم می‌کند.
verb - transitive
گرفتار کردن، درگیر کردن
- Her remarks could implicate the company in unethical practices.
- اظهارات او می‌تواند شرکت را گرفتار اقدامات غیراخلاقی کند.
- Documents found at the scene could implicate the director in the corruption case.
- اسناد کشف‌شده در صحنه می‌تواند مدیر را در پرونده‌ی فساد درگیر کند.
verb - transitive
دلالت کردن، اشاره کردن
- The discovery of the bloody glove implicated him in the murder.
- کشف دستکش خونین، بر قاتل بودن او دلالت می‌کرد.
- His sudden departure might implicate his involvement in the theft.
- خروج ناگهانی او ممکن است دلالت بر دزدی کند.
verb - transitive
قدیمی درهم تنیده شدن، به‌هم پیچیدن
- The vines began to implicate themselves around the old fence posts.
- انگورها شروع به به‌هم پیچیدن در اطراف میله‌های حصار قدیمی کردند.
- Their hands would implicate during the dance.
- دستان آن‌ها در طول رقص به‌هم می‌پیچید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد implicate

  1. verb imply, involve
    Synonyms:
    accuse affect associate blame charge cite compromise concern connect embroil entangle frame hint impute include incriminate inculpate insinuate lay at one’s door link mean mire name pin on point finger at relate stigmatize suggest tangle
    Antonyms:
    defend pardon support

ارجاع به لغت implicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «implicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/implicate

لغات نزدیک implicate

پیشنهاد بهبود معانی