با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Implore

ɪmˈplɔːr ɪmˈplɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    implored
  • شکل سوم:

    implored
  • سوم شخص مفرد:

    implores
  • وجه وصفی حال:

    imploring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
عاجزانه درخواست کردن، التماس کردن، ملتمسانه طلب کردن
- She implored her parents to let her go to the concert with her friends.
- او از پدر و مادرش عاجزانه خواست که اجازه دهند با دوستانش به کنسرت برود.
- The lawyer implored the jury to consider the defendant's difficult childhood.
- وکیل از هیئت منصفه عاجزانه خواست تا دوران سخت کودکی متهم را در نظر بگیرند.
- She implored them not to execute her son.
- او به آن‌ها التماس کرد که پسرش را اعدام نکنند.
- The desperate refugees implored the government for food and shelter.
- پناهندگان ناامید از حکومت ملتمسانه طلب غذا و سرپناه کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد implore

  1. verb beg
    Synonyms: appeal, beseech, conjure, crave, entreat, go on bended knee, importune, plead, pray, solicit, supplicate, urge
    Antonyms: answer

ارجاع به لغت implore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «implore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/implore

لغات نزدیک implore

پیشنهاد بهبود معانی