امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Impoverishment

    ˌɪmˈpɑːvrɪʃmənt ɪmˈpɒvərɪʃmənt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    بینواسازی، بینوایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد impoverishment

    1. noun The condition of being extremely poor
      Synonyms:
      destitution beggary impecuniosity impecuniousness indigence need neediness pauperization pennilessness penuriousness penury poverty privation want pauperisation
    1. noun The depletion or sapping of strength or energy
      Synonyms:
      attenuation debilitation depletion poverty devitalization enervation enfeeblement poorness
      Antonyms:
      wealth

    ارجاع به لغت impoverishment

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «impoverishment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impoverishment

    لغات نزدیک impoverishment

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return squid