امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Impropriety

ˌɪmprəˈpraɪəti ˌɪmprəˈpraɪəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
ناشایستگی، بی‌مناسبتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- I was shocked by the impropriety of the man's action.
- از ناشایستگی عمل آن مرد یکه خوردم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impropriety

  1. noun bad taste, mistake
    Synonyms:
    barbarism blunder faux pas gaffe gaucherie goof immodesty impudence incongruity incorrectness indecency indecorum inelegance rudeness slip solecism unseemliness unsuitability vulgarism vulgarity
    Antonyms:
    correctness propriety suitability tastefulness

ارجاع به لغت impropriety

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impropriety» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impropriety

لغات نزدیک impropriety

پیشنهاد بهبود معانی