معنی in character به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom

مطابق با الگوی رفتاری معمول، مطابق با شخصیت، سازگار با خلق‌وخو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Despite being in a hurry, she remained in character and greeted everyone politely.

- علی‌رغم عجله داشتن، او مطابق با الگوی رفتاری معمول خود و به‌طور مؤدبانه با همه احوالپرسی کرد.

- The athlete's behavior on and off the field is always in character.

- رفتار این ورزشکار در داخل و خارج از زمین همیشه مطابق با الگوی رفتاری معمول است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت in character

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «in character» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in-character

لغات نزدیک in character

- in case of
- in chancery
- in character
- in charge
- in charge of

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند