با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

In Operation

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

collocation
1- درحال کار کردن، دایر، به راه، مشغول تولید 2- دارای اعتبار قانونی، لازم‌الاجرا، به قوت خود باقی، مؤثر، کارا، کاری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت in operation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in operation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in-operation

لغات نزدیک in operation

پیشنهاد بهبود معانی