با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

In Order To

ɪn ˈɔrdər tə ɪn ˈɔːdə tə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrase
به‌منظور، برای، برای آنکه، تا، تا اینکه، به قصدِ، به هدفِ، به‌خاطر آنکه
- He saved money in order to buy a new car.
- او برای خرید یک ماشین جدید، پول پس‌انداز کرد.
- She took a class in order to learn a new language.
- او در کلاسی شرکت کرد به‌خاطر آنکه یک زبان جدید یاد بگیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت in order to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in order to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in-order-to

لغات نزدیک in order to

پیشنهاد بهبود معانی