با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

In Vain

ɪn veɪn ɪn veɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrase C2
بیهوده، بی‌نتیجه، بی‌حاصل
- She studied for hours for the exam, but her efforts were in vain.
- او ساعت‌ها برای امتحان درس خواند اما تلاشش بیهوده بود.
- He tried to fix the broken computer, but his attempts were in vain.
- او سعی کرد کامپیوتر خراب را تعمیر کند اما تلاش‌هایش بی‌نتیجه بود.
phrase
با بی‌حرمتی، کفرآمیز، با بی‌احترامی
- He spoke in vain about the sacred text, mocking its teachings.
- او در مورد متن مقدس با بی‌حرمتی صحبت می‌کرد و آموزه‌های آن را به سخره می‌گرفت.
- The play portrayed religious ceremonies in vain.
- در این نمایش مراسم مذهبی به‌طور کفرآمیز به تصویر کشیده شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت in vain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in vain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in-vain

لغات نزدیک in vain

پیشنهاد بهبود معانی