امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inanimate

ɪnˈænəmət ɪnˈænəmət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
روح دادن، انگیختن، بی‌جان، غیرذی‌روح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Bricks and stones are inanimate things.
- آجر و سنگ چیزهای بی‌جان هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inanimate

  1. adjective not alive, not organic
    Synonyms:
    azoic cold dead defunct dull exanimate extinct idle inactive inert inoperative insensate insentient lifeless mineral motionless nonanimal nonvegetable quiescent soulless spiritless
    Antonyms:
    animate living

ارجاع به لغت inanimate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inanimate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inanimate

لغات نزدیک inanimate

پیشنهاد بهبود معانی