امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Incised

American: ˌɪnˈsaɪzd British: ɪnˈsaɪzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    incises
  • وجه وصفی حال:

    incising

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
حک‌شده، کنده‌کاری‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- an incised design
- طرح کنده‌کاری‌شده
adjective
(دارای لبه‌ی چاکدار‌مانند برخی برگ‌ها) بریده‌بریده، چاکدار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incised

  1. adjective cut
    Synonyms:
    engraved etched carved

ارجاع به لغت incised

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incised» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incised

لغات نزدیک incised

پیشنهاد بهبود معانی