امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Incite

ɪnˈsaɪt ɪnˈsaɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    incited
  • شکل سوم:

    incited
  • سوم‌شخص مفرد:

    incites
  • وجه وصفی حال:

    inciting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
برانگیختن، شوراندن، تحریک کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The coach's inspiring words incited the team, motivating them to give their all in the game.
- سخنان الهام‌بخش مربی اعضای تیم را شوراند و آن‌ها را تشویق کرد تا تمام تلاش خود را در این بازی به کار بگیرند.
- The provocative article incited a heated debate among readers.
- این مقاله‌ی تحریک‌آمیز بحث داغی را در میان خوانندگان برانگیخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incite

  1. verb encourage, provoke
    Synonyms:
    abet activate actuate agitate animate arouse coax craze drive egg on encourage excite exhort fan the fire foment force forward further get to goad impel induce inflame influence inspire inspirit instigate juice key up motivate persuade prick promote prompt provoke psych push put up to raise rouse set set off solicit spur stimulate stir up talk into taunt trigger urge whip up work up
    Antonyms:
    delay deter discourage prohibit

ارجاع به لغت incite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incite

لغات نزدیک incite

پیشنهاد بهبود معانی