امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Incompliant

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
نپذیرنده، ناهموار، تسلیم نشو، سرسخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incompliant

  1. adjective Firmly, often unreasonably immovable in purpose or will
    Synonyms:
    adamant adamantine brassbound die-hard grim implacable inexorable inflexible intransigent iron obdurate relentless remorseless rigid stubborn unbendable unbending uncompliant uncompromising unrelenting unyielding

ارجاع به لغت incompliant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incompliant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incompliant

لغات نزدیک incompliant

پیشنهاد بهبود معانی