امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Incompressible

ˌɪnkəmˈpresəbl̩ ɪnkəmˈpresəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
تراکم‌ناپذیر، فشار ناپذیر، خلاصه‌نشدنی، کوچک‌نشدنی، غیرقابل تلخیص، فشرده‌نشدنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incompressible

  1. adjective Unyielding to pressure or force
    Synonyms:
    firm hard solid
  1. adjective Dense
    Synonyms:
    dense impenetrable compact
  1. adjective Incapable of being compressed; resisting compression
    Antonyms:
    compressible

ارجاع به لغت incompressible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incompressible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incompressible

لغات نزدیک incompressible

پیشنهاد بهبود معانی