امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inconsiderable

ˌɪnkənˈsɪdrəbl ˌɪnkənˈsɪdrəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
ناچیز، جزئی، بی‌اهمیت، خرد، ناقابل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inconsiderable

  1. adjective of no significance
    Synonyms:
    casual dinky entry-level exiguous immaterial inadequate inappreciable inconsequent insignificant insufficient light little measly minor negligible paltry petty picayune puny runt scanty shoestring skimpy small small potatoes small-time trifling trivial two-bit unconsidered unimportant wimpy worthless
    Antonyms:
    consequential considerable important significant

ارجاع به لغت inconsiderable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inconsiderable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inconsiderable

لغات نزدیک inconsiderable

پیشنهاد بهبود معانی