امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inconstancy

ˌɪnˈkɑːnstənsi ɪnˈkɒnstənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
عدم ثبات، ناپایداری، بی‌ثباتی، گوناگونی مزاج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inconstancy

  1. noun The quality of being changeable and variable
    Synonyms:
    changefulness fickleness faithlessness falseness
    Antonyms:
    constancy

ارجاع به لغت inconstancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inconstancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inconstancy

لغات نزدیک inconstancy

پیشنهاد بهبود معانی