امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Incurious

ɪnˈkjʊərɪəs ɪnˈkjʊərɪəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
بی‌تفاوت، بی‌توجه، بی‌اعتنا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The tourist was not incurious about the local culture and eagerly asked questions.
- این گردشگر درباره‌ی فرهنگ محلی بی‌توجه نبود و مشتاقانه سؤال می‌کرد.
- He was not incurious about the latest market trends.
- او درباره‌ی آخرین روندهای بازار بی‌اعتنا نبود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incurious

  1. adjective Lacking interest in one's surroundings or worldly affairs
    Synonyms:
    aloof detached disinterested indifferent unconcerned uninterested uninvolved
  1. adjective Without emotion or interest
    Synonyms:
    apathetic detached impassive indifferent insensible lethargic listless phlegmatic stolid unconcerned uninterested unresponsive
  1. adjective Showing absence of intellectual inquisitiveness or natural curiosity
    Antonyms:
    curious

ارجاع به لغت incurious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incurious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incurious

لغات نزدیک incurious

پیشنهاد بهبود معانی