معنی indescribable به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌɪndɪˈskraɪbəbl ˌɪndɪˈskraɪbəbl

آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more indescribable
صفت عالی:
most indescribable

معنی و نمونه‌جمله

وصف‌ناپذیر، توصیف‌ناپذیر، نامعلوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- you are indescribable because you cannot be fitted into any description

- نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indescribable

adjective beyond words

Synonyms: impossible, incommunicable, indefinable, ineffable, inexpressible, nondescript, sublime, subtle, unspeakable, untellable, unutterable

Antonyms: definable, describable, explainable

ارجاع به لغت indescribable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «indescribable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indescribable

لغات نزدیک indescribable

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند