امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Individuality

ˌɪndəvɪdʒuˈæləti ˌɪndəvɪdʒuˈæləti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    individualities

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
فردیت، بی‌تایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Our products have a distinctive national individuality.
- فرآورده‌های ما دارای یک ویژگی منحصربه‌فرد ملی است.
noun uncountable
شخصیت، کیستی
- Gradually the child becomes aware of his individuality.
- کم‌کم کودک به شخصیت خود پی می‌برد.
noun uncountable
(جمع) سلیقه‌های فردی، ویژگی‌های فردی، علایق شخصی
- We want to understand the individualities of each group.
- ما می‌خواهیم ویژگی‌های هر گروه را درک کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد individuality

  1. noun personality
    Synonyms:
    air character complexion difference discreteness disposition dissimilarity distinction distinctiveness eccentricity habit humor identity idiosyncrasy independence individualism ipseity makeup manner nature oddity oneness originality particularity peculiarity rarity seity selfdom selfhood selfness separateness singleness singularity singularness temper temperament uniqueness unity unlikeness way

لغات هم‌خانواده individuality

ارجاع به لغت individuality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «individuality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/individuality

لغات نزدیک individuality

پیشنهاد بهبود معانی