با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Individuate

ˌɪndəˈvɪdʒueɪt ˌɪndəˈvɪdʒueɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
تک قرار دادن، فرد کردن، انفرادی کردن، مجزا کردن،جدا کردن، تمیز دادن، تمیز دادن، شخصیت دادن، مشخص کردن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت individuate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «individuate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/individuate

لغات نزدیک individuate

پیشنهاد بهبود معانی