با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Inducible

ɪnˈduːsəbəl ɪnˈdjuːsɪbəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
القایی، القاپذیر
- The bacteria showed an inducible resistance to the antibiotic.
- باکتری‌ها نسبت به آنتی‌بیوتیک مقاومت القایی نشان دادند.
- The inducible enzyme was responsible for the breakdown of the chemical compound.
- آنزیم القاپذیر مسئول تجزیه‌ی ترکیب شیمیایی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت inducible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inducible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inducible

لغات نزدیک inducible

پیشنهاد بهبود معانی