با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Industrialize

ɪnˈdʌstriəlaɪz ɪnˈdʌstriəlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    industrialized
  • شکل سوم:

    industrialized
  • سوم شخص مفرد:

    industrializes
  • وجه وصفی حال:

    industrializing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive
صنعتی کردن، بنگاه‌های صنعتی تأسیس کردن
- an industrialized country
- یک کشور صنعتی
- the rapid industrialization of Japan
- صنعتی شدن سریع ژاپن
- We must industrialize our agriculture.
- ما باید کشاورزی خود را صنعتی کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد industrialize

  1. verb Develop industry; become industrial
    Synonyms: industrialise

لغات هم‌خانواده industrialize

ارجاع به لغت industrialize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «industrialize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/industrialize

لغات نزدیک industrialize

پیشنهاد بهبود معانی