امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inessential

ˌɪnəˈsenʃl ˌɪnəˈsenʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
غیرضروری، غیر‌واجب، بی‌ذات، غیر‌اصلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inessential

  1. adjective Not necessary
    Synonyms:
    unessential dispensable needless nonessential uncalled-for unnecessary unneeded unrequired
    Antonyms:
    essential
  1. noun Anything that is not essential
    Synonyms:
    nonessential
    Antonyms:
    essential

ارجاع به لغت inessential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inessential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inessential

لغات نزدیک inessential

پیشنهاد بهبود معانی