امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Infliction

ˌɪnˈflɪkʃn̩ ɪnˈflɪkʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
ضربت‌زنی، تحمیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد infliction

  1. noun curse
    Synonyms:
    visitation castigation pain punishment

ارجاع به لغت infliction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infliction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infliction

لغات نزدیک infliction

پیشنهاد بهبود معانی