با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Insulate

ˈɪnsə- / / ˈɪnʃə- ˈɪnsjəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    insulated
  • شکل سوم:

    insulated
  • سوم شخص مفرد:

    insulates
  • وجه وصفی حال:

    insulating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
جدا کردن، مجزا کردن، روپوش دار کردن، با عایق مجزاکردن، به‌صورت جزیره درآوردن
- insulating man from the natural world
- جداسازی انسان از دنیای طبیعت
- Hysterical symptoms commonly serve to insulate the patient.
- نشانه‌های مرض هیستری معمولاً به انزوای بیمار کمک می‌کند.
- Electrical wires must be insulated.
- سیم‌های برق باید روکش داشته باشند.
- Insulate hot water pipes.
- لوله‌های آب گرم را عایق‌بندی کنید.
- A well-insulated house stays warm in winter.
- خانه‌ای که خوب عایق‌سازی شده‌است، در زمستان گرم می‌ماند.
- to insulate children against violent movies
- بچه‌ها را از فیلم‌های پرخشونت مصون نگاه‌داشتن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insulate

  1. verb protect; close off
    Synonyms: coat, cocoon, cushion, cut off, inlay, island, isolate, keep apart, line, seclude, separate, sequester, set apart, shield, tape, treat, wrap

Collocations

ارجاع به لغت insulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insulate

لغات نزدیک insulate

پیشنهاد بهبود معانی