امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Insurrection

ˌɪnsəˈrekʃn ˌɪnsəˈrekʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
طغیان، شورش، فتنه، قیام، برخیزش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The insurrection was quickly quelled by the military.
- شورش به سرعت توسط ارتش سرکوب شد.
- the leader of the insurrection
- رهبران قیام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insurrection

  1. noun rebellion
    Synonyms:
    coup disorder insurgence insurgency mutiny revolt revolution riot rising sedition uprising
    Antonyms:
    compliance obedience subordination

ارجاع به لغت insurrection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insurrection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insurrection

لغات نزدیک insurrection

پیشنهاد بهبود معانی