امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Intellectual

ˌɪntəˈlektʃuəl ˌɪntəˈlektʃuəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    intellectuals
  • صفت تفضیلی:

    more intellectual
  • صفت عالی:

    most intellectual

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
عقلانی، ذهنی، فکری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- mankind's intellectual faculties
- استعدادهای ذهنی انسان
- intellectual development
- پرورش ذهنی
- intellectual freedom
- آزادی فکری
noun countable
خردمند، روشنفکر
- workers, farmers, and intellectuals
- کارگران و کشاورزان و روشنفکران
- a few of Kashan's intellectuals
- چند تن از اندیشمندان کاشان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intellectual

  1. adjective very smart
    Synonyms:
    bookish brainy cerebral creative highbrow highbrowed intellective intelligent inventive learned mental phrenic psychological rational scholarly studious subjective thoughtful
    Antonyms:
    foolish ignorant simple stupid
  1. noun very smart person
    Synonyms:
    academic academician avant-garde brain braintruster doctor egghead Einstein genius highbrow intelligentsia philosopher pundit sage scholar thinker whiz wizard
    Antonyms:
    ignoramus

ارجاع به لغت intellectual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intellectual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intellectual

لغات نزدیک intellectual

پیشنهاد بهبود معانی