با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Intentionally

ɪnˈten.ʃən.əl.i ɪnˈten.ʃən.əl.i
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more intentionally
  • صفت عالی:

    most intentionally

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
عمداً، عمدی، به‌عمد، ازروی عمد، به‌قصد، ازقصد، آگاهانه، تعمداً
- He intentionally bumped into her to get her attention.
- ازقصد با او برخورد کرد تا توجه او را جلب کند.
- She intentionally left her phone at home to disconnect from the digital world.
- او عمداً گوشی خود را در خانه گذاشت تا از دنیای دیجیتال جدا شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intentionally

  1. adverb purposely
    Synonyms: designedly, willfully, in cold blood, deliberately
    Antonyms: accidentally, unintentionally

لغات هم‌خانواده intentionally

ارجاع به لغت intentionally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intentionally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intentionally

لغات نزدیک intentionally

پیشنهاد بهبود معانی