با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Interactive

ˌɪntərˈæktɪv ˌɪntərˈæktɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more interactive
  • صفت عالی:

    most interactive

معنی و نمونه‌جمله

adjective B2
دارای تأثیر بر یکدیگر
- an interactive T.V. program
- برنامه‌ی تلویزیونی برکنشی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interactive

  1. adjective Used especially of drugs or muscles that work together so the total effect is greater than the sum of the two (or more)
    Synonyms: synergistic
    Antonyms: antagonistic
  2. adjective Capable of acting on or influencing each other
    Synonyms: interactional

لغات هم‌خانواده interactive

ارجاع به لغت interactive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interactive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interactive

لغات نزدیک interactive

پیشنهاد بهبود معانی