امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Interfacial

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
میان‌پهنه‌ای، میان‌رویه‌ای، هم‌کنشگاهی، هم‌کنشگرانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
(وابسته به زاویه‌ی میان دو سطح یک بلور یا جسم بلورین) هم‌رخگاهی، هم رخ گوشه‌ای
adjective
لایه‌ای
- interfacial tension
- کشش میان رویه(ای)
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت interfacial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interfacial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interfacial

لغات نزدیک interfacial

پیشنهاد بهبود معانی