با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Intermeddle

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
مخلوط کردن، مداخله کردن، فضولی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت intermeddle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intermeddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intermeddle

لغات نزدیک intermeddle

پیشنهاد بهبود معانی