با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Intermezzo

ˌɪntəˈmetsoʊ ˌɪntəˈmetsəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تنوع، فاصله، حادثه عشقی، نمایش کوتاه در میان پرده‌های نمایش جدی، قطعه موسیقی کوتاه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intermezzo

  1. noun A brief show (music or dance etc) inserted between the sections of a longer performance
    Synonyms: musical interlude, intermission, interlude, divertimento, entr'acte

ارجاع به لغت intermezzo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intermezzo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intermezzo

لغات نزدیک intermezzo

پیشنهاد بهبود معانی