با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Internecine

ˌɪntərˈniːsn / / -ˈnesiːn ˌɪntəˈniːsaɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
کشتار یکدیگر، کشتار متقابل، قاتل
- An internecine war that had no winner.
- جنگ دوسو ویرانگری که برنده نداشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد internecine

  1. adjective involving conflict within a group
    Synonyms: internal, civil, fratricidal, domestic
  2. adjective mutually harmful
    Synonyms: exterminatory, mutually destructive, deadly

ارجاع به لغت internecine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «internecine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/internecine

لغات نزدیک internecine

پیشنهاد بهبود معانی