با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Interrogation

ɪnˌterəˈɡeɪʃn ɪnˌterəˈɡeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    interrogations

معنی و نمونه‌جمله

noun
بازجویی
- the interrogation of witnesses
- بازجویی شاهدها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interrogation

  1. noun questioning
    Synonyms: cross-examination, inquiry, investigation, examination

ارجاع به لغت interrogation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interrogation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interrogation

لغات نزدیک interrogation

پیشنهاد بهبود معانی