با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Intersex

ˌɪnt̬ərˈseks ˈɪntəseks
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بیناجنس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intersex

  1. noun One having both male and female sexual characteristics and organs; at birth an unambiguous assignment of male or female cannot be made
    Synonyms: hermaphrodite, gynandromorph, androgyne, epicene, epicene person

ارجاع به لغت intersex

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intersex» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intersex

لغات نزدیک intersex

پیشنهاد بهبود معانی