با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Intestines

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
زیست‌شناسی روده‌ها
- micro-organisms in the intestines of earthworms
- میکروارگانیسم‌های موجود در روده‌های کرم‌های خاکی
- Lymphosarcoma of the small and large intestines
- لنفوسارکوم روده‌های کوچک و بزرگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intestines

  1. noun entrails
    Synonyms: bowels, viscera, vitals, digestive organs, guts, innards, insides

ارجاع به لغت intestines

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intestines» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intestines

لغات نزدیک intestines

پیشنهاد بهبود معانی