با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Irony

ˈaɪrəni ˈaɪərəni
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ironies
  • صفت تفضیلی:

    more irony
  • صفت عالی:

    most irony

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective C2
طعنه، وارونه‌گویی، گوشه و کنایه و استهزا ، مسخره، پنهان‌سازی، تمسخر، سخریه، طنز
- If we call a stupid person wise, it is a kind of irony.
- اگر آدم احمقی را عاقل صدا کنیم، این نوعی طعنه است.
- It is an irony that the fire station burned!
- مسخره است که ایستگاه آتشنشانی آتش گرفت!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد irony

  1. noun sarcasm
    Synonyms: banter, burlesque, contempt, contrariness, criticism, derision, humor, incongruity, jibe, mockery, mordancy, paradox, quip, raillery, repartee, reproach, ridicule, sardonicism, satire, taunt, twist, wit
    Antonyms: consideration, deference

ارجاع به لغت irony

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/irony

لغات نزدیک irony

پیشنهاد بهبود معانی