با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Irrationally

ɪˈræʃnli ɪˈræʃnli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور غیرمنطقی، به‌طور غیرمعقول، از روی بی‌خردی، به‌طور بی‌دلیل، جاهلانه
- When she doesn't take her medications she sometimes acts irrationally.
- هنگامی که داروهایش را مصرف نمی‌کند، گاهی‌وقت‌ها غیرمنطقی عمل می‌کند.
- Like all football fans I have been brought up to be irrationally suspicious of referees.
- همانند همه‌ی هواداران فوتبال به‌گونه‌ای بار آمده‌ام که به‌طور بی‌دلیل و غیرمنطقی نسبت به داوران مشکوک باشم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد irrationally

  1. adverb illogically
    Synonyms: unreasonably, stupidly, foolishly

ارجاع به لغت irrationally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irrationally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/irrationally

لغات نزدیک irrationally

پیشنهاد بهبود معانی