امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Irresolution

ɪˌrezəˈluːʃn̩ ɪˌrezəˈluːʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بی عزمی، تردید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد irresolution

  1. noun The act of hesitating or state of being hesitant
    Synonyms:
    indecision indecisiveness hesitancy hesitation irresoluteness pause shilly-shally tentativeness timidity timidness to-and-fro vacillation
    Antonyms:
    resoluteness
  1. noun The trait of being irresolute; lacking firmness of purpose
    Synonyms:
    irresoluteness

ارجاع به لغت irresolution

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irresolution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/irresolution

لغات نزدیک irresolution

پیشنهاد بهبود معانی