امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Isolated

ˈaɪsəleɪtɪd ˈaɪsəleɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    isolates
  • وجه وصفی حال:

    isolating
  • صفت تفضیلی:

    more isolated
  • صفت عالی:

    most isolated

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
جدا، تنها، تک، منفرد، مجزا، منزوی، دورافتاده، گوشه‌گیر، تک‌افتاده، ایزوله‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The patient was placed in an isolated room to prevent the spread of infection.
- بیمار برای جلوگیری از شیوع عفونت در اتاقی ایزوله‌شده بستری شده بود.
- The isolated island was only accessible by boat.
- جزیره‌ی دورافتاده تنها با قایق قابل‌دسترسی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد isolated

  1. adjective unique; private
    Synonyms:
    abandoned abnormal alone anomalous apart backwoods confined deserted detached exceptional far-out forsaken hidden incommunicado lonely lonesome off beaten track outlying out-of-the-way random remote retired screened secluded segregated sequestered single solitary special stranded unaccompanied unfrequented unrelated untypical unusual withdrawn
    Antonyms:
    included incorporated mingling public

لغات هم‌خانواده isolated

ارجاع به لغت isolated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «isolated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/isolated

لغات نزدیک isolated

پیشنهاد بهبود معانی