با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Itinerancy

aɪˈtɪnərənsiː ɪˈtɪnərənsɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
( itineracy ) سیاری، در‌به‌دری، گردش، سیر
- He is a member of the itinerancy.
- او عضو گروه سیار است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت itinerancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «itinerancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/itinerancy

لغات نزدیک itinerancy

پیشنهاد بهبود معانی