با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Jabber

ˈdʒæbər ˈdʒæbə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
ورور، سخن تندوناشمرده، گپ، گپ‌زنی، پچ‌پچ، ورور کردن
- He jabbered an apology.
- او ورورکنان‌ پوزش خواست.
- Listening to those women jabbering away gave me a headache.
- گوش دادن به ورور آن زن‌ها به من سر درد داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jabber

  1. verb talk incessantly and trivially
    Synonyms: babble, blather, chatter, drivel, gab, go on and on, jaw, mumble, murmur, mutter, prate, ramble, run off at mouth, shoot the breeze, talk, tattle, utter, yak, yap
    Antonyms: be silent

ارجاع به لغت jabber

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jabber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jabber

لغات نزدیک jabber

پیشنهاد بهبود معانی